نتیجه ترس از غیر از خدا

نتیجۀ ترساندن مردم از «بسته‌شدن کارخانه‌ها» چه شد؟

از غیرخدا نترسیم (ج۳)

در روایت هست: خدا بر انسان مسلط می‌کند هرکسی را که از او بترسد «ما سلّطَ اللَّهُ على‏ ابنِ آدَمَ إلّا مَن خافَهُ ابنُ آدَمَ» (میزان‌الحکمه/5486)

انسان از هر چیزی که بترسد و به اقتضای آن ترس عمل کند، بر سرش می‌آید، جامعه هم از هرکسی یا هرچیزی بترسد، خدا بر سرش می‌آورد. طبیعتاً احتیاطِ نابجا و ترسِ نابجا چنین بدبختی را بر انسان وارد خواهد کرد که از هرچه بترسد طبق سنت الهی، مقهور آن خواهد شد.

رئیس‌جمهور ما در دورۀ اول، مردم را از بسته‌شدن کارخانه‌ها و فقر ترساند و مردم هم رأی دادند که بروند و مذاکره کنند! اما نتیجه‌اش چه شد؟ اینکه وضعیت فقر و بسته‌شدن کارخانه‌ها، بدتر شد. چرا؟ چون «ترسِ از بسته‌شدن کارخانه‌ها در اثر مقاومت در برابر استکبار» یک ترس غلط بود و «پناه‌بردن به مذاکره برای رفع آن نگرانی» کاری غلط‌تر بود.

مگر ما می‌توانیم حریف خدا و سنت‌های خدا بشویم؟! می‌گوید «از آن ترسیدی؟ من همان را بر تو مسلط می‌کنم!» البته بعدها مقصر نتیجه نگرفتن را «ترامپ دلقک» تلقی کردند درحالی‌که اشتباه اصلی، فاصله گرفتن از مقاومت و اعتمادکردن به مذاکره با دشمن بود؛ آن‌هم باوجود اینکه رهبر انقلاب فرموده بود که اعتماد نکنید.